نویسنده: سید احمد محمود زاده




 

مطالعه موردی: قرارداد رویتر

مقدمه

مطالعه شرح حال مرحوم کنی و قضیه رویتر از آن جهت ضروری، به نظر می رسد که جلوه ای از رویارویی فقهای بیدار شیعه و حافظان این مکتب قیام و شهادت با استکبار جهانی طی قرون اخیر می باشد.
بررسی این مقطع از تاریخ کشورمان نیز نشانگر این واقعیت است که اگر حضور همیشگی روحانیت و فقهای بیدار و بیدارگر در صحنه اجتماعی - سیاسی این کشور نبود، بی تردید امروز چراغ فضیلت ها مرده بود و شعله حماسه ها فرو خفته و نشان اصالت ها گم گشته بود، و در کفرستانی که استعمارگران بیگانه برای ما بنا می کردند به جای آوای روح پرور اذان و بانگ تکبیرهای امت، صدای منحوس شیاطین شرق و غرب به گوش می رسید و کشورمان اکنون جزیی از جغرافیای استکبار و الحاد حاکم بر زمین را تشکیل می داد. اینکه بیداری رهبران آگاه روحانی است که تا امروز همیشه در سخت ترین و بحرانی ترین لحظات، به یاری امت اسلام شتافته و استقلال کشور و عزت و شرافت امت را حفظ نموده است.
اینک با مقدمه ای که بیان شد به اصل مطلب یعنی نقش حاج ملاعلی کنی در لغو امتیاز رویتر و همچنین به رویارویی آن عالم فقید با عناصر خودفروخته و عکس العمل مردم و روحانیت در قبال این قرارداد ننگین پرداخته و ما در این مجال به بررسی: 1) نقش حاج ملاعلی کنی در لغو امتیازنامه رویتر 2) نقش عناصر خودفروخته مؤثر در عقد قرارداد 3) عکس العمل مردم و روحانیت در قبال قرارداد 4) تحلیلی از نامه حاج ملاعلی کنی به ناصرالدین شاه.

1. نقش حاج ملاعلی کنی در لغو امتیازنامه رویتر

قرارداد رویتر اولین و بزرگترین قرارداد استعماری بود که توسط استعمار انگلیس و ایادی داخلیش نظیر میرزا حسین خان سپهسالار و میرزا ملکم خان ناظم الدوله در ایران به امضاء رسید. این قرارداد در 25 ژوئیه سال 1872 میلادی، برابر با 18 جمادی الثانی سال 1289 هـ. ق به توصیه و پافشاری میرزا حسین خان که در آن زمان با سمت صدر اعظم دولت ناصرالدین شاه، مجری اهداف استثمار انگلیس در ایران بود به امضاء رسید.
بر اساس این قرارداد، امتیاز ساختن راه آهن از بحر خزر تا خلیج فارس، حق استخراج عموم معادن به استثنای طلا و نقره و احجار کریمه، استفاده از تمام جنگ ها به هر قسم، مهار کردن رودخانه ها، احداث قنوات، ساختن سدها و استخراج آب های زیرزمینی، بهره برداری از گمرکات و اداره های پست، تأسیس کارخانجات از هر نوع و تأسیس بانک ها و مؤسسات انتفاعی از هر قبیل و امتیازات فراوان دیگری به مدت هفتاد سال در اختیار بارون ژولیوس رویتر مؤسس خبرگزاری رویتر که اکنون نیز یکی از فعال ترین بوق های تبلیغاتی در خدمت استکبار جهانی می باشد قرار می گرفت.
امضای این قرارداد و امتیازاتی که به موجب آن به شخص رویتر تعلق می گرفت آنقدر شگفت انگیز است که لرد کرزن نویسنده و سیاستمدار انگلیسی در کتاب خود موسوم به ایران و قضیه ایران درباره آن چنین می نویسد:
به موجب این امتیاز به رویتر اجازه داده شد که به تمام منابع اقتصادی ایران و اکثر افراد آن در مدت هفتاد سال حکومت واقعی کند و همچنین این امتیاز بود که دروازه های کشور ایران را به روی دنیای غرب گشود.

2. نقش عناصر خودفروخته مؤثر در عقد قرارداد

این یک واقعیت تاریخی است که در جامعه ما بیشترین و مهم ترین مقاومت و ایستادگی در برابر دسیسه های استکبار جهانی از جانب حوزه های مجتهد و مجاهد پرور فقه شیعی صورت گرفته است. و در مقابل تحصیل کردگان شیفته تمدن خوش آب و رنگ غرب و فرهیختگان مدنیت پیشرفته آن، مؤثرترین عواملی بوده اند که راه اجرای سیاست های استعماری را باز نموده اند. در میان این عناصر غربزده و خودفروخته بایستی از میرزا حسین خان سپهسالار (ملقب به مشیرالدوله) و میرزا ملکم خان ناظم الدوله نام برد که نقش بسیار مؤثری در تنظیم و امضاء قرارداد رویتر داشته اند.
هر چند درباره شخصیت این عناصر سرسپرده و مزدور سخن بسیار می توان گفت، در اینجا به ذکر این نکته بسنده می کنیم که:
میرزا حسین خان که به قول خودش مخالف سرسخت کهنه پرستی و ارتجاع بوده است به شدت با دخالت روحانیون در امور دولت مخالفت می ورزید، و چنین مداخله ای را به هیچ وجه جایز نمی شمرده است. و روشن است که عاقبت اینگونه مخالفتهای الهام گرفته از شیاطین استعمارگر با اسلام و اسلام شناسان حقیقی و پاسداران راستین حریم متعالی آن سرانجام به کجا می انجامد.
از همین روست که سپهسالار نیز، به ظاهر با شعار ضدیت با ارتجاع و درحقیقت ضدیت و مبارزه با اسلام، می کوشد سرمایه داری آلوده و غارتگری به نام رویتر، و درحقیقت استعمار خانمانسوز انگلیس را بر مقدرات کشورمان حاکم گرداند.

3. عکس العمل مردم و روحانیت در قبال قرارداد

بر اساس مفاد امتیازنامه رویتر قرار بر این بود که حداکثر پانزده ماه پس از تنظیم قرارداد عملیات اجرایی و بهره برداری آغاز شود. حدود 10 ماه بعد از امضای قرارداد بعضی در ماه صفر 1290 هـ. ق. ناصرالدین شاه برای اولین بار عازم اروپا گردید. طی این سفر که سپهسالار نیز همراه وی بود ماجرای امضای این امتیازنامه ننگین که تا آن زمان مخفی نگاهداشته شده بود علنی گردید. به محض آنکه خبر امضای قرارداد رویتر به ایران رسید هیجانی بی سابقه در مردم پدید آمد. مردم که می دانستند با اجرای این قرارداد زندگیشان بر باد خواهد رفت و رسماً ناگزیر از سر نهادن بر آستان استعمار انگلیس خواهند گشت، به علماء رجوع کرده و از ایشان چاره کار را جویا شدند. علماء نیز که ملاحظه نمودند که اگر این قرارداد اسارت بار اجرا شود، تسلط کفار و بیگانگان را بر تمام شئون حیاتی جامعه اسلامی در پی خواهد داشت، قاطعانه در برابر این قرارداد ایستاده و آن را محکوم نمودند.

4. تحلیلی از نامه حاج ملاعلی کنی به ناصرالدین شاه،

از آنجا که نامه مرحوم کنی به ناصرالدین شاه حاوی نکات بسیار مهم و جالبی است و به عنوان ارائه شاهدی بر حضور فقهای بیدار مکتب تشیع در حساسترین زوایای مسایل جامعه، قسمت هایی از آن را نقل و بررسی می کنیم.
در ابتدای نامه مرحوم کنی می کوشد نشان دهد که سلطنت واقعی از آن پیامبران و امامان (ع) و جانشینان واقعی امامان است و سپس این نکته را متذکر می شود که جانشینان حقیقی امامان علمای دین اند و سلاطن باید در همه امور از ایشان پیروی و متابعت نمایند، آنگاه چنین می گوید:
عرض می شود که علمای اعلام در مسائل دولتیه اختلالی خدای نخواسته مشاهده فرمایند و به خاک پای مبارک بر حسب رضای آقا محذوم عرض کنند فضولی نکرده بلکه فضول باید کسی باشد که این را فضولی بنامد، بر علماء و غیر علماء لازم است عرض کنند، پسند خاطر مبارک بشود یا نشود در مقام اصلاح برآیند یا نیایند.
می بینیم که این عالم بزرگوار چگونه با جسارتی مقدس و درخور احترام شاه را مورد عتاب قرار داده و ضرورت حضور و مشارکت و اظهار نظر علمای مسئول را در حوادث و رویدادهای اجتماعی یادآور می شود.
حتی با صراحتی آشکار کسانی را که معتقد به جدایی دین از سیاست اند و دخالت عالم روحانی را در حوزه کار سیاستمداران با گستاخی تمام فضولی می دانند مورد طعنه قرار داده و فضول را کسی می داند که اینکار را فضولی می خواند.
پس از اشاره به نقش وظیفه فقها در قبال مسایل سیاسی و اجتماعی مرحوم کنی به خیانت های یکی از سرسپردگان مسلم غرب و سمبل مجسم غربزدگی در کشور یعنی میرزا ملکم خان ناظم الدوله پرداخته، در باره این فرد منفور که بینانگذار فراماسونری در ایران است چنین می گوید:
بنا علی ذلک همه ما دعاگویان بلکه عموم اهل ایمان عرض می کنیم که شخص ملکم خان را ما دشمن دین و دولت دانسته ایم و بسیج وجه صلاحیت وکالت از دولت و سلطنت و انتقام ملک و مملکت ندارد که به خطاب و لقب ناظم الملکی مخاطب و ملقب باشد. و هر کس باعث این امر شده است خیانت کلی به دین و دولت نموده است که چنین دشمن جانی را مداخله در کارهای بزرگ داده است.
توجه و هشیاری مرحوم کنی براستی شگفت انگیز است. او درتشخیص ماهیت پلید میرزا ملکم خان، عنصر دست پرورده غرب و یکی از سرشناس ترین چهره های فراماسونری در ایران و حتی جهان ذره ای اشتباه نکرده و رسماً او را خائن به دین و دولت معرفی می کند. و در صحت این تشخیص همین بس که توجه کنیم این همان اخلاف میرزا ملکم خان بودند که طی دهه های اخیر، درون دکه های استعماری خود یعنی لژهای فراموشخانه تمام حیثیات کشور را از یاد برده و بر باد دادند و با تکیه بر کرسی صدارت غاصبانه خویش، همه چیز ما را به غرب استعمارگر فروختند و شجره خبیثشان در این مدت شوم ترین و زشت ترین میوه های اسارت و وابستگی را برای مردم آزادمان به بار آورد.
باری، مرحوم کنی سپس به مساأله قرارداد رویتر پرداخته و پس از اشاره به این مطلب که گویا بر اساس این امتیازنامه شاه قصد احداث راه آهن دارد می نویسد: از قرار مسموع و مکتوب در عهدنامه آنکه جمیع خلق مجبور بر تسلیم اموال و املاک خود باشند... با سلطان با اقتدار نیز در این اجبار داخل باشد که املاک خالصه و زرخریدی و معادن و رودخانه ها را بتوانند به اجبار ببرند، به حدی که اگر پس از زمانی دولت بخواهد رفع آنها را بکند، جمیع نفوذ خزانه عامره و نفوذ اجناس متداوله موجوده در دست رعایا و فابه اداء تاوان و زیان آن ننماید و اگر جسارت نباشد منظور گوینده را می رساند که بگوید و بپرسد دولت را چه تسلط است بر املاک و اشجار و آب اراضی رعایا که حتماً بفروشند، گمان ندارم در شرع خود بلکه سایر ادیان تجویز این قسم اجبارها شده باشد.
در اینجا نیز حاج ملاعلی کنی شجاعانه و بی پرده فضولی از قرارداد استعماری رویتر را مطرح کرده و تسلیم پذیری و ضعف شاه و دستیارانش و نیز زیرکی استعمارگران را در تحمیل این قرارداد ذلت بار مورد اشاره قرار داده و بر این همه زبونی و خفت ریشخند می زند که چگونه سرنوشت و مقدرات کشور و ثروت ها و املاک مردم مستضعف در آن زمان در اختیار بیگانگان قرار گرفته و چنان کلاه گشادی بر سر شاه تهی مغز و مغرور و هیت حاکمه سر سپرده رفته است که اگر روزی نخواهند جلوی این ضرر را بگیرند ناچار از پرداخت همه ثروت و دارایی خود بلکه دارایی محرومین جامعه به استعمارگران هستند. لحن مرحوم کنی در این فراز از نامه بسیار تند است و تا آنجا پیش رفته که رسماً در مشروعیت نظام تشکیلات کرده و مواد امتیازنامه را مغایر صریح اسلام و ادیان آسمانی بیان می دارد.
این نامه همچنان که گفتیم قوی ترین تأثیرات را بر اوضاع اجتماعی و سیاسی آن روز گذارده و باعث می شود قرارداد اسارت بار رویتر به کلی فسخ شده و سپهسالار نیز از مقام صدارت عظمی برکنار شود.
گراهام استوری مؤلف کتاب رویتر در یک قرن درباره فسخ این امتیازنامه چنین می نویسد:
...عذری که برای وزیر مختار انگلیس در تهران آوردند این بود که از ملاها وحشت داشتند. دولت شاه چنین اظهار می داشت که ایشان (ملاها) مشغول تشویق یک بحران سیاسی می باشند و ثبات تاج و تخت در خطر بود و تنها راه جلوگیری از آن فدا کردن امتیازنامه به نظر می رسد....
و بی گمان، اگر حضور روحانیت به رهبری فقیه خبیر، آن عصر، مرحوم حاج ملاعلی کنی نمی بود، و اگر انگلیس این کفتار پیر استعمارگر موفق شده بود قرارداد رویتر را به تمامی به مورد اجراء درآورد، امروز سرزمین ما هیچ نداشت و مستعمره ای پست و فقیر از مستعمرات انگلیس به شمار می رفت.

1. عصر بی خبری یا تاریخ امتیازات در ایران، تألیف ابراهیم تیموری صفحات 112- 108.
2. همان، کتاب ص 131.
3. همان کتاب ص 97.
4. متن کامل نامه مرحوم کنی به ناصرالدین شاه در کتاب عصر بی خبری ص 126- 124 موجود است.
منبع مقاله: مجموعه مقالات همایش نکوداشت حاج ملا علی کنی (ره)